مهرادم تو مهد
مهر ماه سال 90 گذاشتمت مهد کودک و تقریبا سه ماه بعد تولدت بود ، تولد دو سالگی پسرم ، تو این سه ماه شده بودی داداش مهراد همه مهد ، کسی نبود که تورو نشناسه و ازت صحبت نکنه ، دفتر دارا و کمک مربی ها عاشق شیرین زبونیات بودن ، تو سنی نداشتی ولی خیلی خوشگل خواسته هاتو مطرح میکردی و با خاله ها ارتباط برقرار میکردی یادمه با خاله سمیه که صحبت میکردم ، میگفت مهراد چه زود شروع کرده به صحبت کردن و چه قشنگ صحبت میکنه بچه هایی که 5 ، 6 ماه از مهراد بزرگترن نمیتونن مثل مهراد صحبت کنن منم کلی کیف میکردم ، خیلی شعر خوندن رو دوست داشتی اولین شعری که بهتون یاد دادن پیشی ملوسه بود که تو با آهنگه قشنگی اونو میخوندی پیشی پیشی ملوسم میخ...
نویسنده :
مامان مهراد
18:41